loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 236 دوشنبه 07 تیر 1395 نظرات (0)

نابینا: «مگر شرط نکردیم از گیلاس‌های🍒 این سبد یکی یکی بخوریم؟»

بینا: «آری.»

نابینا: «پس تو با چه عذری سه تا سه تا می‌خوری؟»

بینا: «تو حقیقتاً نابینایی؟»

نابینا: «مادرزاد.»

بینا: «چگونه دریافتی من سه تا سه تا می‌خورم؟»

نابینا: «آن گونه که من دو تا دو تا می‌خوردم و تو هیچ معترض نمی‌شدی.»

 

✍نتیجه: تنها کسانی در مقابل فساد و بی قانونی می ایستند که خود فاسد نباشند!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 264
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 456
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 1,561
  • بازدید ماه : 477
  • بازدید سال : 74,351
  • بازدید کلی : 5,111,865
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت