loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 197 سه شنبه 30 مهر 1398 نظرات (0)

#با موقعیتها چانه نزنیم

 

 

 

در روم باستان، عده اي غيبگو با عنوان سيبيل ها جمع شدند و آينده امپراتوري روم را در نه كتاب

نوشتند.سپس كتابها را به تيبريوي عرضه كردند . امپراطور رومي پرسيد : بهايشان چقدر است؟

سيبيل ها گفتند: يكصد سكه طلا

تيبريوس آنها را با خشم از خود راند سيبيل ها سه جلد از كتابها را سوزاندند و بازگشتند و

گفتند:قيمت همان صد سكه است . تيبريوس خنديد و گفت:چرا بايد براي چيزي كه شش تا و نه تايش

يك قيمت دارد بهايي بپردازم؟

سيبيل ها سه جلد ديگر را نيز سوزاندند و با سه كتاب باقي مانده برگشتند و گفتند:قيمت هنوز همان

صد سكه است .

تيبريوس با كنجكاوي تسليم شد و تصميم گرفت كه صد سكه را بپردازد . اما اكنون او مي توانست

فقط قسمتي از آينده امپراطوريش را بخواند .

مرشد مي گويد: قسمت مهمي از درس زندگي اين است كه با موقعيتها چانه نزنيم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 186
  • آی پی دیروز : 378
  • بازدید امروز : 283
  • باردید دیروز : 1,197
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,480
  • بازدید ماه : 12,726
  • بازدید سال : 86,600
  • بازدید کلی : 5,124,114
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت