loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 209 چهارشنبه 01 آبان 1398 نظرات (0)

#سند جهنم

 

 

در قرون وسطی کشیشان، بهشت را به مردم می فروختند و مردمان نادان هم با پرداخت پول،

قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند.

فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این

کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت

گفت:

- قیمت جهنم چقدره؟

کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!

مرد دانا گفت: بله جهنم.

کشیش بدون هیچ فکری گفت: 3 سکه

مرد فوری مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.

کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم

مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد:

- ای مردم! من تمام جهنم را خریدم و این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون

من هیچ کسی را داخل جهنم راه نمی دهم.

اسم ان مرد، کشیش مارتین لوتر بود

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 434
  • بازدید امروز : 62
  • باردید دیروز : 659
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 2,063
  • بازدید ماه : 7,083
  • بازدید سال : 80,957
  • بازدید کلی : 5,118,471
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت