loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 152 شنبه 04 آبان 1398 نظرات (0)

#آیا تاریخ تکرار میشود؟

 

 

مردی مقابل پور سینا ایستاد و گفت : ای خردمند ، به من بگو آیا من هم همانند پدرم در تهی دستی

و فقر می میرم ؟ پورسینا تبسمی کرد و گفت : اگر خودت نخواهی ، خیر به آن روی نمی شوی . مرد

گفت گویند هر بار ما آینه پدران خویشیم و بر آن راه خواهیم بود .

پور سینا گفت پدر من دارای مال و ثروت فراوان بود اما کسی جز مردم شهرمان او را نمی شناخت .

حال من ثروت ندارم اما شهرت بسیار دارم . هر یک مسیر جدا را طی کرده ایم . چرا فکر می کنی

همواره باید راه رفته را باز طی کنیم .

مرد نفسی راحت کشید و گفت : همسایه ام چنین گفت . اگر مرا دلداری نمی دادید قالب تهی می

کردم .

پورسینا خندید و در حالی که از او دور می شد گفت احتمالا ترس را از پدر به ارث برده ایی و مرد با

خنده می گفت آری آری…

متفکر یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : گیتی همواره در حال زایش است و پویشی آرام در همه

گونه های آن در حال پیدایش است .

این سخن اندیشمند کشورمان نشان می دهد تکرار تاریخ ممکن نیست . حتی در رویدادهای مشابه ،

باز هم کمال و افق بلندتری را می شود دید .

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 117
  • آی پی دیروز : 336
  • بازدید امروز : 619
  • باردید دیروز : 723
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 619
  • بازدید ماه : 11,865
  • بازدید سال : 85,739
  • بازدید کلی : 5,123,253
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت